نیمانیما، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

نیماجون

حمام کردن

  نیما امروز کلا" نحس بود و مرتب نق زد ولی ما علتشو نفهمیدیم  که حالا کاری نداریم. امشب وقتی نیما با باباش رفته بود حموم برخلاف همیشه که با وسائل خودش بازی می کرد اولش با اصرار لیف و صابون باباش رو گرفت وبعد از لیف کشیدن پشت باباش شروع کرد به شستن خودش با لیف و تقریبا" بیشتر بدنشو لیف کشید. آخرشم صابون مراغه رو به سرش زد وبا گریه صابون رو ازش گرفتم. یعنی کلا" علاقه پیدا کرده بود از وسایل بزرگترا  استفاده کنه. البته نمیدونم این حالت موقتیه یا از این به بعد همینجوریه.                        &n...
11 دی 1391

نه!!!!!!!!!

نه!!! این کلمه ایه که این روزا شده ورد زبان نیماجون هرچی ازش می پرسی یا هر کاری که می خوای انجام بدی مثلا می خوای لباس تنش کنی یا غذا بهش بدی خیلی قاطع و شیرین میگه نه. حتی وقتی داره خودش تنها با اسباب بازیاش باری می کنه هی با خودش می گه نه نه. ...
31 شهريور 1391

فرهنگ لغات و شیرین کاری های نیما جون

البته نیما جون از وقتی تقریبا سه ماهش بود اولین کلمه را به زبان آورد .تعدادی از کلماتی که نیما بلده: ابر=اکبر (الله اکبر) منظورش اذان یا نماز خوندنه مامان=مامان بابا=بابا مه مه=یعنی شیر می خواد                                       اواد=یعنی جواد علی=علی باله=خاله به به =غذا بخواد بخوره ددو=شمارش ١و٢ و وقتی که آب می خواد پشت سرهم میگه آب آب آب و وقتی که بهش غذا میدیم نمی خواد بخوره می گه نه نه یکی از مسولیتهای مهم  نیما جو...
11 مرداد 1391

راه رفتن

پسرعزیزم نیما جون از٢٤ روز پیش یعنی دقیقااز دوشنبه ٢٩  خرداد٩١ شروع به راه رفتن کرد.یعنی خودش دیگه میتونه هر جا که بخواد بره اگه افتاد بلند بشه .  اما خیلی زود خسته می شه که این شروع راه رفتن است خیلی زود با راه رفتن های طولانی ما رو از نفس می اندازه .الهی قربون اون راه رفتنت بشیم عزیزم  ...
31 تير 1391

گرفتن آزمایش

درمانگاه محل برای بچه های یکساله علاوه برواکسن آزمایش ادرار هم می دهند و ما نیما را بردیم برای آزمایش، بعد از دو روز که تونستیم نمونه را بگیریم بردیم واسه آزمایشگاه.  بعد از حاضر شدن جواب بردیم پیش خانم دکتر خودش هم واسه قد و وزن که درمانگاه گفته بود وزنش کمه وهم واسه آزمایش که دکترش گفت که همه چیز نرمال وطبیعیه چون  قد نیما ٨٠ وزنش ٩٥٠٠ ودورسرش ٤٦  که با چیزی که درمانگاه گفته بود فرق داشت وهمچنین جواب آزمایش مثبت بود وعفونت داشت که دکتر واسه ماتوضیح داد که چطور آزمایش را باید انجام می دادیم وهمچنین زیر یک ساعت باید نمونه را واسه آزمایشگاه ببریم که آزمایشگاه قبلی توضیح نداده بود دکتر واسه نیما آزمایش م...
10 خرداد 1391

اولین غذاهای شمالی

  پنجشنبه 7 اردیبهشت نیما جونم واسه اولین بار ماهی وباقالی  وزیتون را امتحان کرد وخیلی با لذت خوردونوش جونت عزیزم  شیرین، خوردن زیتون بود که هسته شو در میاورد کلا به نظر میرسه به چیزای شور علاقه داره ...
22 ارديبهشت 1391

آش دندون

توجه:این پست مال یکشنبه٢٣  بهمنه اما بخاطر اختلالات! اینترنت نشد ارسال بشه. خدا عاقبت ما رو بخیر کنه. پنجشنبه ٢٠ بهمن اولین دندون نیما جون بعد از کلی اذیت کردن نفسمون بالاخره در اومد مبارکت باشه نفسم به همین خاطر روز شنبه که تعطیل بود  مامان براش آش دندون پخت چند تا کاسه رو بین همسایه ها تقسیم کردن   سهم خانواده مامان روهم بعد از مراسم باغ بهشت بردن خونه مامانی (آخه اونروز سالگرد فوت بابای مامان بود) سهم خانواده بابا رو هم بعد از ظهر بردن باغ عمو،جایی که همه خانواده اون روز ناهار اونجا جمع بودند. حالا ایشالله قراره مامان برا نیما جون کیک دندونم بپزه!   ...
26 بهمن 1390

نمودار رشد ٩ ماهگی

نوبت این دفعه واسه رفتن به درمانگاه ٢٢ بهمن بود چون تعطیل بود ٢٠ بهمن یعنی پنجشنبه به همراه مامان وبابا رفتی درمانگاه واسه قد ووزن     قدت                         وزنت   دورسرت خانمه می گفت ٢٠٠ گرم وزنت کمه و راجع به غذا خوردنت پرسید ولی ما فکر می کنیم بسکه ورجه وورجه می کنی هرچی میخوری میسوزونی این دفعه واست آزمایش کم خونی هم نوشتن   راستی یه اتفاق دیگه که پنج شنبه افتاد این بود که بالاخره اولین دندونت جیک زد هرچند مارو بیچاره کردی تا ازت عکس بگیریم امید...
21 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیماجون می باشد