نیمانیما، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 18 روز سن داره

نیماجون

اولین شب تنهایی

1392/10/11 23:45
نویسنده : مامان و باباش
636 بازدید
اشتراک گذاری

حتما" شنیدین که میگن بچه من یه شب بیرون نخوابه اگه خوابید چه یه شب چه هزارشب

خوب این مساله دیشب برای اولین بار برای نیما جون اتفاق افتاد.البته نیماجون جای بدی نبودها

 قضیه از این قرار بودکه مامان نیماجون این روزا مشغول امتحاناته ووقتی تو خونه با نیماجون باشه حتی اگه باباهم خونه باشه هرچقدرهم که با نیما بازی کنه و اونومشغول کنه باز نیما میره سراغ مامانش و خلاصه نمیذاره درس بخونه. دیروزم که تعطیل بود نیما با باباومامان خونه مامان بزرگ بود از طرفی مامان امروز اول صبح امتحان داشت و این یعنی اینکه باید نیمارو صبح زود تو برفی که از دیشب شروع شده بود می آوردن خونه مامان بزرگ

برای همین تصمیم گرفتن نیما شب پیش مامان بزرگ و خاله بمونه

همینطور که انتظار می رفت نیما نه تنها مخالفت نکرد بلکه موقع رفتن باباومامان باهاشون خداحافظی می کرد و درروهم پشت سرشون بست تازه یکی دو بار که بابا مامان رفتن خونه مامان بزرگ یا فرار می کرد قایم میشد یا اصرار می کرد لباس بیرونشونو در بیارن که مطمئن بشه نمی خوان برن و اونو ببرن.

خلاصه امشب بعد بیست و چهار ساعت با دلخوری همراه بابا مامان اومد خونه و این اولین شبی بود که نیما بیرون از خونه بدون بابا مامانش (بخصوص مامانش) میخوابید.

اینم آخرین عکسهای نیما جون که تو خونه امشب ازش گرفتیم

پسندها (1)

نظرات (1)

علی فضلعلی
18 دی 92 23:48
سلام به مامان وبابای که این همه به بچشون علاقه دارند اینشاالله خدا براتون نگهش داره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیماجون می باشد