نیمانیما، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

نیماجون

شب یلدا

1390/10/3 22:50
نویسنده : مامان و باباش
948 بازدید
اشتراک گذاری

 به صد یلدا الهی زنده باشی

 انار وسیب وانگور خورده باشی

 اگر یلدای دیگر من نباشم

 تو باشی وتو باشی وتو باشی                       

         

یلدات مبارک پسرعزیزم الهی صدیلدای دیگه رو هم ببینی وهمیشه شاد باشی. این اولین شب یلداییه که با ما هستی. ما همگی به خونه مامانی رفته بودیم وبه هممون خیلی خوش گذشت وتو خیلی شیطونی کردی .

 

 

فردا شبش هم خونه مامان بزرگ (مامان بابا)جمع بودیم و شب یلدا رو با یه شب تاخیر برگزار کردیم

عمو مهدی(عکاسباشی)هم از تهران اومده بود و کلی عکس ازت گرفت

اینم چندتا از اون عکسا

توهم یه دقیقه گریان بودی

 

ویه دقیقه هراسان به بابا پناه می آوردی

که البته با این قیافه عمو حسین آقا حق هم داشتی

یه دقیقه بعد هم که از خنده ریسه میرفتی

آخر شبم که حسابی خوابالو شده بودی

هرچند وقتی ساعت دوازده و نیم برگشتیم خونه تا ساعت دو نخوابیدی

فکر هم نکردی بابا و مامان بیچاره باید فردا ساعت پنج و نیم بلند شن تا به کوهپیماییشون برسن

              ................................................................................................

راستی اون سالی که بابا ومامان عقد بودن بابا شب یلدا طبق رسم و رسومات، مخلفات شب یلدا رو که با کمک فک و فامیلا تزیین کرده بود آورد خونه مامانی، که هندوانشو برای یادگاری اینجا میاریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نیماجون می باشد