غرب گیلان و مازندران در سال 91
تو سال ٩١ نیماجون دوتا مسافرت به شمال داشت.
اوِلیش آخرین روزهای مردادماه بود که تمام خانواده بابایی بجز مامان بزرگ و عمو مهدی بودن که با نیما می شدن 21نفر!
مقرمون رامسر بود و جواهرده و نمک آبرود و دریای رودسر رفتیم
ببخشید که نشد سانسور کنیم
این هاچ زنبور عسل هم با اینکه مامانشو پیدا نکرد ولی اینجوری کلی کاسبی می کرد.
این پرتقالا انباری نیست بلکه بهش میگن پرتقال تابستونی و با این پوست سبزش کلی شیرینه
اگه بعد ازچندبار شمردن هنوز نتونستین بفهمین چند نفر تو این عکسن به اول پست سر بزنین
(عوضش به این فکر کنین که این جماعت چه جوری سه روز تو یه آپارتمان دوخوابه با یه سرویس بهداشتی و حمام زندگی کردن )
*************************************************************
اما مسافرت دوم:
صبح روز ١٠ بهمن ٩١ ساعت ١١ بهمراه مامانی وخاله الهام والهه وعمو علی حرکت کردیم به سوی شمال یک مسافرت دو سه روزه ولی خیلی بهمون خوش گذشت.
روز اول فقط رفتیم آستارا که طبیعتا برای آقایون(شامل نیماجون)زیاد جذاب نبود.
ولی روز دوم رفتیم فومن و ماسوله
توی ماسوله یه موزه کوچولو حیات وحش هست که حیواناتش به همت و هزینه شخصی یک نفرجمع آوری شده ازجمله این خرس
توی ماسوله اونقدر کاکای داغ و خرکاره! وبعدش توی فومن کلوچه داغ (این کلوچه های فومنی فقط داغش خوش مزه وخیلی خوش مزست حتی تو خونه هم اونارو گرم کنید و بخورین) و باقلوا گیلانی خوردیم که دیگر جایی برای ناهار نبود.
اینجاهم کنار رودخانه ماسوله است که به فومن میره.
بعد از ظهر هم رفتیم کنار دریا ولی نیما تمام مدت خواب بود وما به خاطر سردی هوا از ماشین پیادش نکردیم و تازه خودمونم از سرما آتیش روشن کردیم
این عکس هنری از نیما که تو مسافرتا داشبرد عقب ماشینو می کنه زمین بازیش هم حسن ختام این مطلب